زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است... و این راز تنهایی اوست

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است... و این راز تنهایی اوست

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

۲۲ مطلب با موضوع «فرهنگ فرنگ» ثبت شده است

دغدغههای اصلی ذهن یک آمریکایی چیست؟

گذران زندگی و معاش

با وجود درآمد سرانه ملی بسیار بالا، مهمترین دغدغه یک آمریکایی تامین معاش است. یک دلیلش این است که آمریکاییها بسیار مصرفی هستند.

وسوسه مصرف در آنجا بسیار بالاست.

بنابراین بالا رفتن درآمد مشکلی را حل نمیکند. پابه پای بالا رفتن درآمد، مصرف هم بالا میرود.

هر آمریکایی فارغ از میزان درآمدی که دارد, همواره کلی بدهکار است و چگونگی پرداختن بدهیها همواره دغدغه و دلمشغولی اصلی اوست

 هر آمریکایی به طور معمول در آن واحد به چند موسسهی اعتباری بدهکاری دارد و گاه برای پرداخت بدهی از موسسهی دیگری وامی با بهره بالاتر دریافت میکند تا بتواند بدهیهای گذشته را بپردازد.

به ندرت کسی در آمریکا یافت میشود که به یک یا چند موسسه اعتباری بدهکار نباشد.

 دغدغه اصلی مردم امریکا پرداخت بدهی است.

 آمریکا کشور مرفهی است و توانسته است سطحی از رفاه را برای عموم مردم فراهم کند.

اگرچه در آنجا دولت رفاه مانند کشورهای اروپایی هیچگاه پدید نیامد؛ چرا که به دلایل تاریخی احزاب چپ و سوسیالیست هیچگاه قدرت را به دست نگرفتند تا نماینده طبقه ضعیف جامعه باشند, اما به هر حال رفاه نسبی در آمریکا وجود دارد.

حال با توجه به این مطلب باید گفت برای افرادی که به نوعی ثبات اقتصادی و معیشتی رسیدهاند و از نگرانی نسبت به وضعیت معیشتی و رفاهی در امان هستند, دغدغههای فراتری مطرح است. 

البته ظهور این سنخ دغدغهها به میزان تحصیلات نیز وابسته است. نگرانی نسبت به محیط زیست، آلودگی خاک و آب و هوا، گرم شدن کره زمین، گرسنگی یا فقر جهانی، مسائل مربوط به جنگ از جمله دغدغههایی است که میتوان برای این قشر از مردم آمریکا نام برد.

از دیگر خصوصیات زندگی به سبک آمریکایی تغذیهی نامناسب است.

در موارد بسیاری وعدهی صبحانه وجود ندارد و گاه فقط به یک فنجان قهوه محدود میشود.

وعده نهار به طور معمول در فرصتی بسیار کوتاه و با یک فستفود یا ساندویچ میگذرد.

یک زن و مرد آمریکایی حتی برای شام هم منتظر هم نمیمانند. هر کس هر موقع که به خانه رسید یک غذای منجمد شده را در اجاق ماکروویو به سرعت آماده میکند و میخورد.

متخصصان بهداشت و تغذیه نسبت به کیفیت مواد غذیی و نوع تغذیه هشدار جدی میدهند که تغذیه در آمریکا وضعیت بسیار نامناسبی دارد.

البته این مسئله به نوع مصرف و فرصت نداشتن برای تغذیه مناسب باز میگردد، و نباید گمان کرد که تغذیه نامناسب در آمریکا به علت کمبود مواد غذایی است.

در ایران در محل کار به طور معمول نهار داده میشود و یا با هزینهی خود کارمندان به هر حال وعده نهار جایگاهی دارد اما آنجا اینجور نیست. نیم ساعت فرصت وجود دارد که باید بروند بیرون و با یک فست فود خود را سیر کنند.

 نهار دادن ادارات در محل کار هرچقدر هم هزینه داشته باشد سنت بسیار  مثبتی است و بسیار مطلوب است. 

 و همانطور که اشاره کردم جمع شدن اعضای خانواده در کنار سفره بسیار  مهم است و تاثیر بسیار بالایی در تعاملات انسانی اعضای خانواده دارد.

تصور ما این است که اساسا خانواده به معنایی که ما در ذهن داریم در آمریکا وجود ندارد. آیا چنین تصوری درست است؟

این تصور درست نیست. 

البته تغییرات فراوانی در خانوادهی آمریکایی پدید آمده است،

شکل سنتی خانواده دیگر وجود ندارد و خانواده گستردهای دیده نمیشود. شکل غالب خانواده هستهای است و البته خانوده هستهای نیز در معرض تغییر است. 

خانوادههای تک سرپرست در آمریکا فراوان است. اما به طور کلی از بین نرفته است.

از دیگر پیامدهای کار به سبک آمریکایی 

این است که در خانه حوصله فعالیت مفیدی وجود ندارد.

آمریکاییها اوقات فراغت با کیفیتی ندارند.

فرد پس از آن همه فشار کاری و استرس میخواهد از هفت دولت آزاد باشد و صرفا لذت ببرد و استراحت کند. 

برای همین یا با رفقا به کافه محل میرود و با مصرف مواد الکلی و سبکگویی و شوخی اوقات میگذراند، یا اوقاتش را در خانه و بهتنهایی مقابل تلویزیون میگذراند. 

البته دومی شایعتر است چون هزینه کمتری دارد. به زبان عامیانه، در مقابل تلویزیون روی صندلی تلپ میشود و با مصرف مواد الکلی و دیدن فیلمهای سبک و چرت و پرت وقت میگذراند.

قابل توجه صدا و سیمای ایران که در عمل به سمت همین الگوی برنامههای عامهپسند پیش میرود.

 بنابراین اوقات غیر از کار, صرف فعالیت با کیفیت و مفیدی نمیشود. یک آمریکایی خسته در مقابل رسانه میافتد و در مقابل آن کاملا منفعل است. البته درصد پایینی از افراد هستند که فعالیتهای تفریحی مفید دارند.

بیتوجهی به خانواده به واسطه مشغولیت بیش از حد به کار از دیگر خصوصیات زندگی آمریکایی است. 

درصد بالایی از طلاقها در آمریکا به این علت است که یکطرف که معمولا زنان هستند, احساس میکنند که طرف دیگر وقت با کیفیتی برای زندگی و خانواده اختصاص نمیدهد. 

این بیتوجهی در مورد فرزندان بسیار بدتر است؛ زیرا در آنجا به طور معمول هم زن و هم مرد کار میکنند.

کودک را از همان ابتدا به مهد کودک میسپارند و شب هم با عجله به او چیزی میخورانند و بعد هم با فیلم و بازی کامپوتری به نوعی سر او را گرم میکنند و فردا روز از نو و روزی از نو.

 فرصت مناسب و وقت با کیفیتی برای تعامل با خانواده وجود ندارد.

ساعت کاری در آمریکا نه صبح تا پنج بعدازظهر است.

البته در بخش خصوصی بسیاری مواقع تا ده یازده شب سر کار میمانند.

صرف نظر از ساعت کار، حجم کار بسیار زیاد است. ممکن است ساعت کاری برابر با جامعهای مثل ایران باشد اما حجم کاری که یک آمریکایی در همان میزان زمان انجام میدهد بسیار بیشتر است.


 اولین پیامد این نوع کار کردن بدون توجه به سایر ابعاد  انسان در زندگی، استرس استیک آمریکایی به واسطه فشار کاری دائما تحت فشار روانی قرار میگیرد.

از نتایج مستقیم استرس کماشتهایی، کاهش میل جنسی و انواع بیماری ها است. 

در آمریکا نظارت در محیط کار بسیار بالاست و با اهرم نظارت, اجازه بطالت به کارگر و کارمند داده نمیشود. 

علاوه بر آن توانستهاند ارزشهای کاری را درونی کنند. بنابراین، آمریکاییها وجدان کاری بالایی دارند.

البته این از اموری است که در مجموع قابل تعمیم به نظر میرسد و به معنی این نیست که همه اینگونهاند اما در مقایسه با ایرانیها واقعا پرکارند.

به عنوان نمونه ما که از دبیرستانهای ایران فارغالتحصیل شده بودیم, به علت سختگیری در مدارس وضعیت تحصیلی بسیار بهتری از آمریکاییها در ابتدای دورهی لیسانس در آنجا داشتیم و واقعا از نظر دروسی مثل ریاضی و فیزیک یک سر و گردن از آنها بالاتر بودیم و در مقایسه با آنها وضعیت تحصیلی مناسبی داشتیم، اما با گذشت زمان آنها بر اثر جدیت در کار از ما جلوتر میافتادند. 

ما ممتاز بودیم اما در سالهای آخر در فوق لیسانس و دکتری که باید کار مستقل انجام شود و دانشجو تلاش بیشتری داشته باشد, کاملا مشخص بود که تفاوت وجود دارد.

 اما این نحوه کار کردن در مجموع نتایجی در زندگی مردم آمریکا داشته است که لزوما مثبت نیست.

کار سخت در کنار سایر ابعاد زندگی باید یک توازن برقرار کند اما در زندگی آمریکایی چنین توازنی وجود ندارد و انسان فقط به عنوان موجودی که کار میکند تعریف شده است.

بر اساس تجربهی مستقیم و نیز مطالعات به برخی از پیامدهای کار پرفشار بدون توجه به سایر بخشهای لازم برای زندگی اشاره خواهم کرد.

میدانیم که هر فرد در هر فرهنگی نقشها و هویتهای متعددی دارد که برخی اصلی و برخی فرعی محسوب میشوند.

در ایران هویت مسلمانی و ایرانی بودن اهمیت بالایی دارد.

برای افراد روستایی و عشایری هویت طایفهای و قبیلهای نیز مهم است. 

در عرف جامعه ما فراوان دیده میشود که معمولا برای شناخت یک فرد از او پرسیده میشود که «بچه کجا هستی»؟ 

اما مهمترین نقش یک آمریکایی که هویت اصلی فرد را شکل میدهد, کارش است

یک آمریکایی در معرفی خود اولین سخنش این است که جوشکار، راننده اتوبوس، یا استاد دانشگاه است.

در ایران هم ممکن است شغل اصل باشد اما فرد هنوز بر اساس پایگاههای اجتماعی دیگر خود را معرفی میکند.

شاهپایگاه یک آمریکایی شغل اوست.

شرح اجمالی یک روز زندگی یک فرد آمریکایی 


اغلب ما ایرانیها برداشتمان از زندگی آمریکایی، صرف نظر از تبلیغات سیاسی و تصویری که از فرهنگ به تبع آن مطرح میشود، بهشدت متاثر از هالیوود است

در فیلمهای متعددی که از زندگی مردم آمریکا به نمایش گذاشته میشود، دو یا سه درصد فیلم در محیط کار و بقیه در تفریح و اوقات فراغت است. 

اتفاقات متعدد همه در این فضا میافتد. در نتیجه برای یک ناظر غیر آمریکایی ذهنیت غلطی ایجاد میشود که آمریکاییها آنقدر زندگی خوشی دارند که دائم در حال خوشگذرانی هستند و از اینجا به آنجا میروند؛

در صورتی که زندگی یک فرد عادی آمریکایی با کار پیوند خورده است.

یک آمریکایی صبح که از خواب بلند میشود به سرعت آماده میشود و با هر وسیلهای- مترو، اتوبوس یا تاکسی - سر کار میرود و تا ساعت پنج بعد از ظهر یا بیشتر به شدت کار میکند.

عامل دیگر که اهمیتش شاید بالاتر باشد, عامل دینداری است.

 اینکه یک خانواده آمریکایی چه دین وآیینی دارد و به چه میزان پایبندی به آن دارد. درصد بالایی از مردم آمریکا دین را مهم میدانند. و البته درصدی دین را در نوع زندگی خود وارد نمیکنند اما خانوادههای فراوانی سبک زندگی متاثر از دین خود دارند.

عامل دیگر که در سبک زندگی مردم آمریکا موثر است, میزان تحصیلات خانواده است.

هرچه تحصیلات پدر و مادر در یک خانواده بالاتر باشد محصولات  فرهنگی مورد استفاده سطح بالاتری خواهد داشت. مصرف فرهنگی عمومی تلویزیون است، اما در سبد مصرف فرهنگی خانوادههای تحصیل کرده، تماشای تئاتر، بازدید از موزه و نمایشگاهها نیز وجود دارد.

عامل مهم دیگر در جامعهی آمریکایی, خرده فرهنگ خانواده با توجه به سابقه مهاجرتی است. 

صرفنظر از جمعیتی که از حدود دویست سال پیش به آمریکا مهاجرت کردهاند، درصد بالایی از مردم آمریکا کسانی هستند که از دو یا سه نسل پیش در جای دیگر زندگی میکردهاند و هویت فرهنگی قومی خود را هنوز حفظ کردهاند. بسیار مرسوم است که افرادی در آمریکا خود را آمریکایی سوریهای یا آمریکایی لبنانی یا آمریکایی اسپانیایی بدانند.

و این خرده فرهنگها بر سبک زندگی بسیار تاثیر گذار است.